اعضای جمعیت هلال احمر هر کدام کولهباری از تجربه و خاطراتی از برنامههای متنوع امدادی و فرهنگی دارند که شنیدن و خواندنش خالی از لطف نیست، اما آنها بیشتر خاطرات شیرین را به ذهن میسپارند و سختیها و تلخیها را سعی میکنند در پس ذهن به فراموشی بسپارند. یکی از این افراد مجید زارع، امدادگر محله عبادی، است که سالهای زیادی از عمرش را صرف کمک به دیگران و امداد آنها کرده است و هنوز هم به گفته خودش اگر زمان به عقب بازگردد، باز هم فعالیت در این حوزه را انتخاب میکند.
مجید زارع اینگونه خود را معرفی میکند: متولد آبان ماه ۱۳۵۹ در مشهد هستم. در یک خانواده مذهبی به دنیا آمدم. ۳ برادر و ۵ خواهر بودیم که برادر بزرگم در سال ۶۵ شهید شد. پدرم هم سالها پیش به دیار حق شتافت. دوران کودکی و نوجوانیام با درس خواندن و حضور در کلاسهای اوقات فراغت جمعیت هلال احمر که در نزدیکی محل زندگی ما بود، گذشت. آن زمان ما در امام خمینی ۳۴ ساکن بودیم که اکنون به نام برادرم (شهید حمیدرضا زارع) تغییر نام داده شده است. هلال احمر کلاسهای متنوعی از جمله: کلاس زبان، کامپیوتر، قرآن، ورزش و ... در محله برگزار میکرد و حتی استخری هم داشت که ما از آن هم استفاده میکردیم. به نوعی میتوان گفت که من بچه محله هلال احمر و نزدیک به این جمعیت بودم.
او از علاقهاش به جودو میگوید: در همان دوران نوجوانی من به ورزش جودو علاقهمند شدم. آن زمان رشتههای ورزشی مختلفی را زیر نظر داشتم، اما جودو را انتخاب کردم، زیرا به نظرم مادر همه ورزشهای رزمی است و همه فوت و فنهای ورزشهای رزمی را دارد. خصلت پهلوانی، جنگندهای و ... به صورت کامل در آن به چشم میخورد. پس از گذراندن دورههای آموزشی برای کسب مقام راهی مسابقات استانی و کشوری شدم. خوشبختانه موفق هم شدم و چندین مقام عالی استانی و کشوری هم به دست آوردم و عضو تیم جودوی جمعیت هلال احمر خراسان بزرگ شدم و بعد از اینکه چندین سال در تیم فعالیت کردم و در لیگ دسته یک مسابقات کشوری حضور داشتم، کمکم وارد حوزه امداد شدم و در سال ۱۳۷۳ به عضویت سازمان جوانان جمعیت هلال احمر درآمدم.
آن زمان فعالیت این سازمان در قالب جامعه بشردوستان جوان بود. به دلیل اینکه در محله خودمان بود و من هم تردد زیادی به آنجا داشتم و ورزشکار هم بودم، دبیر شاخه آزاد جامعه بشردوستان جوان جمعیت هلال احمر شدم. مدتی بعد کلاسهای امداد، دورههای تخصصی، مسابقات ورزشی و مسابقات امدادی را گذراندم. کمکم وارد پایگاههای امداد نجات جادهای هلال احمر شدم. آن زمان در پایگاههای نظیر کاهک سبزوار، گردنه ا... اکبر درگز (که اکنون به گردنه تیبان معروف است)، پایگاه خراسان شمالی و ... حضور داشتم. کمی بعد هم که به عنوان امدادگر و نجاتگر برتر استان مشغول به فعالیت شدم.
من بچه محله هلال احمر و نزدیک به این جمعیت بودم، خانهمان نزدیک ساختمان هلال احمر بود و بیشتر اوقات کودکیام در کلاسهای این سازمان گذشت
در کنار همه این فعالیتها توانستم تحصیلاتم در مقطع کارشناس مدیریت حرفهای عملیات امداد و نجات را به اتمام برسانم. همچنین در سال ۱۳۸۵ ازدواج کردم و ماحصل آن دو فرزند پسر است. خدا را شاکرم که به برکت دعای مردم زندگی خوبی دارم. همسرم خانهدار است و البته در خانواده امدادگران جمعیت هلال احمر هم عضویت دارد و دورههای امدادگری هلال احمر را هم گذرانده است.
زارع درباره جزئیات فعالیتهایش توضیح میدهد: در مسابقات کشوری امداد و نجات هم به دریافت چندین مقام برتر موفق شدم. مدتی گذشت و از سال ۱۳۸۳ به بعد وارد عرصه مربیگری دورههای تخصصی نجات، امداد و کمکهای اولیه، نجات در آوار، جستوجو و نجات در سیلاب و نجات جادهای شدم و مدرک مدرسی اینها را از سازمان امداد و نجات دریافت کردم. چندین سال است که به عنوان سرداور فنی مسابقات دادرس در کشور و داور مسابقات رفاقت مهر سازمان جوانان در بخشهای مختلف حضور دارم.
او با اشاره به حضورش در جمعیت هلال احمر بیان میکند: پس از اینکه جذب سازمان جمعیت هلالاحمر شدم، فعالیت خودم را در این عرصه ادامه دادم و فرمانده تیم واکنشسریع جمعیت هلال احمر استان خراسان رضوی شدم تا اینکه اکنون به عنوان معاون و مسئول امداد و نجات جمعیت هلال احمر مشهد مشغول به خدمت هستم. هلال احمر در سه حوزه جوانان، داوطلبان و امداد و نجات فعالیت میکند؛ در حوزه جوانان؛ جوانان از همان ابتدای جوانی شروع به آموزش دیدن کمکهای اولیه و فعالیتهای بشر دوستانه میکنند و کمکم به بدنه جمعیت تزریق میشوند و در نهایت در حوزه امداد و در پایگاهها فعالیت میکنند. از جمله فعالیتهای حوزه جوانان میتوان طرح ملی مسافران نوروزی، اردوهای جهادی، طرح دادرس، مسابقات رقابت مهر و... نام برد. در حوزه داوطلبان؛ حوزه داوطلبان یک حوزه از جلوههای نیکوکاری، گذشت، نودوستی و بشردوستی است که از جمله مهمترین فعالیت آن طرح فرشتگان رحمت در ماه مبارک رمضان و کمک به اقشار مستضعف جامعه و ... است.
حوزه امداد ونجات؛ از مهمترین حوزهها در جمعیت هلال احمر محسوب میشود، در امدادرسانی به آسیبدیدگان در بلاهای طبیعی و مصنوعی و تصادفها ایفای نقش میکند که داوطلبان با گذراندن دورههای امداد و نجات (اولیه-تخصصی) در این حوزه فعالیت میکنند.
این امدادگر برتر درباره حس و حالش در طول دوران کاری خود میگوید: عضویت در هلال احمر و کمک به همنوعان حال و هوای خاصی دارد و آنقدر لذتبخش است که بیان آن وصف نشدنی است. درست است که در بیشتر عملیاتهایی که ورود میکنیم با صحنههای خوشایندی روبهرو نمیشویم و امکان دارد بالاخره فوت همنوع خودمان را ببینیم یا شاهد از دست دادن افرادی باشیم، اما وقتی در نقش امدادگری و نجاتگری وارد عملیات میشویم، حسی داریم که توصیف نشدنی است. هنگامی که به کسی کمک میکنیم که به قولی دستش از زمین و زمان کوتاه است و در حادثه یا سانحه هیچ کمکی ندارد، حس خوبی داریم که از وصف آن عاجز هستم.
وقتی در نقش امدادگری و نجاتگری وارد عملیات میشویم، حسی داریم که توصیف نشدنی است
او در ادامه بیان میکند: عضویت در هلال احمر سعادتی است که شاید نصیب هرکسی نشود، زیرا آن لذت موجود در کار را هنوز درک نکرده است؛ من به همنوعان خود پیشنهاد میکنم این حس و حال را تجربه کند. کسانی که سن آنها بلاتر از ۲۹ سال است، میتوانند در حوزه داوطلبان عضو شوند؛ افراد جوانتر در حوزه جوانان و دانشجویان در کانونهای دانشجویی میتوانند به عضویت درآیند. ما برای سنین پایینتر هم پذیرش داریم که با عنوان «غنچههای هلال» در جمعیت هلال احمر حضور دارند و برای دانشآموزان هم طرحی با نام «دادرس» به معنی دانشآموز آماده در روزهای سخت داریم. این گروهها پس از عضویت در جمعیت هلال احمر از سوی تیمهای امدادی آموزش میبینند و آنقدر به توانمندی میرسند تا بتوانند تمامی اقدامات اولیه برای کمکرسانی به یک فرد مصدوم به صورت حرفهای را انجام دهند. آنجاست که پس از نجات زندگی یک فرد، لذت عضویت در هلال احمر را درک میکنند؛ اما افراد عادی به دلیل نداشتن مهارت کافی در حوزه امداد از تجربه این حس شیرین عاجز هستند.
اگر میخواهید که طعم به یادماندنی کمک به بشریت را بچشید در جمعیت هلال احمر عضو شوید. وقتی یک فرد تنها یک بار به دیگری کمک کند شاید نتواند خیلی متوجه این حس و حال شود، اما اگر این اقدام به تکرار انجام شود وارد دنیای گسترده امدادرسانی میشود و میفهمد که میتواند در همه عرصههای فرهنگی، ورزشی و امدادی به خلق خدمت کند و تأثیر آن را در روحیه، روان و زندگی اجتماعی خود حس میکند و خودش هم برای مقابله با حوادث و پیشامدهای ناگوار زندگی روزمره آماده میشود. من هرچقدر از هلال احمر و نوع فعالیتهایش بگویم، کم گفتهام. هر فردی باید خودش وارد این وادی شود و این حس خوب را تجربه کند تا آسایش و آرامش بعد از آن را به دست آورد.
زارع تأکید میکند: به طور کلی کار کردن در سازمانهایی که عامالمنفعه هستند و به مردم کمک میکنند، احساس رضایت خاطر در افراد ایجاد میکند. به نظرم جمعیت هلال احمر مجموعهای از بهترینهاست، منظورم از بهترینها همان اعضای داوطلبی هستند که بدون هیچ چشمداشتی و در هر شرایطی در هلال احمر فعالیت میکنند و هیچوقت جمعیت را تنها نمیگذارند. «جوانان، امدادگران و داوطلبان» به هرکدام از این گروهها که نگاه میکنیم میبینیم هر کدامشان دنیایی از خوبی، ایثار و از خودگذشتگی هستند.
او سرمایهگذاری روی گروههای دادرس را بسیار حائز اهمیت میداند و میافزاید: تمرکز روی این دسته افراد سبب ایجاد زیرساختهای اساسی میشود. گروه دادرس سفیرانی برای تبلیغ جمعیت هلال احمر در خانوادههایشان هستند. ما شعاری با عنوان «هر خانواده یک امدادگر» داریم که مقصود ما از امدادگر همان افرادی است که در تیمهای دادرس مشغول فعالیت هستند.
معاون و مسئول امداد و نجات جمعیت هلال احمر مشهد در پاسخ به اینکه آیا تاکنون شرایطی ایجاد شده که از کارش خسته شود، میگوید: من در طول دوران کاریام هیچوقت از نوع فعالیتی که دارم، خسته نشدهام، حتی انگیزه و عشق و علاقهام در خدمت به مردم هم بیشتر شده است و اگر به سالها قبل هم برگردم، به طور قطع باز هم فعالیت در این حوزه را انتخاب میکنم. حتی زمانی که مربی و داور بودم، با کسانی که عضو جمعیت بودند سروکار داشتم، اما به طور کلی من در هر موقعیتی که قرار داشتم، افراد را تشویق به عضویت و فعالیت در این حرفه میکنم.
او درباره تلخترین خاطره دوران خدمتش بیان میکند: از سال ۱۳۸۰ که به عنوان یک نجاتگر حرفهای وارد دنیای حوادث شدم، شاهد صحنههای تلخی بودم. به عنوان نمونه در زلزله کرمانشاه، بم و کرمان، سیل گلستان و سیستان و بلوچستان، انفجار قطار نیشابور و خیلی دیگر از این موارد حضور داشتم و اتفاقات ناگواری که برای همنوعان خودم رخ داده است را لحظه به لحظه شاهد بودم و آنقدر شرایط سختی بود که حتی نمیتوانم به آنها فکر کنم؛ البته که برای یک امدادگر به خاطر سپردن تلخیها کار درستی نیست. ما برای حمایتهای تیم عملیاتی خود، طبق آموزشهایی که دیدهایم باید نقاط مثبت بازخورد عملیات را جذب کنیم و خاطرات بد و دلخراش را از ذهن خود خارج کنیم تا بتوانیم در عملیات بعدی بهتر حاضر شویم. در فرایند آموزش تیمهای عملیاتی این امر یک اصل مهم محسوب میشود که خاطرات بد را از خودمان دور کنیم و دائم آنها را مرور نکنیم.
زارع در پاسخ به اینکه تابه حال پیش آمده که در طول دوران کاری خود، اشتباهی از او سر بزند، میگوید: من هیچ وقت ادعا نمیکنم که هیچ خطایی ندارم، زیرا به قول معروف که میگویند «گل بیعیب فقط خداست.» هر انسانی به جز معصومین در شرایط زندگی خود، خطا و ایرادی داشته است و نمیتوان منکر آن شد؛ پس عملیاتهای من و حضورم در آنها هم بدون خطا نبوده است، اما سعی کردهام با کمترین خطا و آسیب موجود به کمکرسانی بپردازم.
هیچ وقت ادعا نمیکنم که هیچ خطایی ندارم، زیرا به قول معروف که میگویند گل بیعیب فقط خداست
او به بیان یکی از شیرینترین خاطراتش میپردازد و بیان میکند: چندین سال پیش، عازم عملیاتی شدیم که خانواده گرفتار در سیلابی را نجات دهیم. یک دستگاه خودرو با سرنشینان پدر و مادر و دو فرزند در سیلاب گیر کرده بودند. بعد از اینکه پدر و مادر خود را نجات داده بودند، آب دو فرزندشان را با خود برده بود. طی عملیات جستوجوی نجات، پس از حدود ۵ ساعت توانستیم یکی از فرزندان را پیدا کنیم و او را از آب به منطقه خشکی انتقال دهیم. آن صحنهای که هیچ گاه از ذهن من خارج نمیشود و همیشه از آن به عنوان بهترین خاطره کاری یاد میکنم، دقیق آن موقعی بود که دختر بچه کوچک را در آغوش گرفته بودم تا او را به خانوادهاش که کنار آب ایستاده بودند، برسانم. وقتی کودک را به آغوش پدر و مادرش تحویل دادم، اشک شوق و برق خاصی در چشمانشان دیدم که هیچ گاه فراموش نمیکنم. همیشه وقتی که در عملیاتها ناراحت، گرفتار یا دلگیر میشوم به این خاطره فکر میکنم، حالم خوب میشود و انرژی بیشتری میگیرم تا بهتر کار کنم.
این امدادگر از دغدغههایش میگوید: جمعیت هلال احمر جایگاه اعضای زیادی از داوطلبان است، تعدادی از داوطلبانی که وارد این جمعیت میشوند، در شرایط خاصی هستند و دورههای تخصصی دیدهاند و در اوج جوانی هستند. من همیشه دعا میکنم برای نجاتگران و امدادگرانی که واقعا از خود مایه میگذارند و از بهترین روزهای جوانی خود وقت گذاشتهاند؛ آنها علاقه دارند در جایگاه و سازمان مناسب خدمت کنند و من یکی از دغدغههایم این است که این افراد در این سازمان جذب شوند و امیدوارم به سرو سامان برسند و یکی از مهمترین دغدغههای جامعه امروزی حل و فصل شود.
او درباره شرایط پذیرش در جمعیت هلال احمر توضیح میدهد: کسی که میخواهد عضو جمعیت هلال احمر شود، اگر دانشآموز باشد و درس میخواند، میتواند از طریق همان طرح دادرس عضو جمعیت هلال احمر شود و اگر دانشجو است به کانونهای هلال احمر دانشگاه مراجعه کند و به عضویت درآید و درنهایت افراد غیرمحصل میتوانند در سازمان جوانان بخش آزاد عضو شوند. زیرا میدانید که کانال ورودی به جمعیت هلال احمر، سازمان جوانان است، این سازمان افراد را جذب و تقسیمبندی میکند و برای آنها از سوی حوزه آموزش و پژوهش دورههای اولیه امداد برگزار میکنند و پس از گذراندن دورههای عمومی و تخصصی به سازمان امداد و نجات معرفی میشوند و در پایگاههای امداد و نجات و عملیاتهای گوناگون به کار گرفته میشوند. افرادی که تمایل به عضویت دارند ابتدا فرم مخصوصی را پُر میکنند و با دارا بودن شرایط آمادگی-جسمانی، وضعیت روحی-ذهنی با دریافت شناسنامه سلامت وارد حوزه امداد و نجات میشوند.
آقای زارع در پایان میگوید: مشوقهای اصلی من برای حضور در این حرفه مربی جودوی خودم، آقای سیدرسول زارع و آقایان مجید مذهبی، علیرضا عبدی، ابراهیم زمانیشهری بودند و به دلیل اینکه در پیشرفت من سهم داشتند، خود را مدیون آنها میدانم.